انتخاب برگه

ترکیبات برساختۀ دوزبانۀ سنایی ـ صفورا سلمانیان

ترکیبات برساختۀ دوزبانۀ سنایی ـ صفورا سلمانیان

 

ترکیبات برساختۀ دوزبانۀ سنایی

صفورا سلمانیان*

  • Email: safoura.salmanian@yahoo.com

این متن در فصلنامۀ تخصصی ادبیات داستانی و شعر معاصر “داستان شیراز” (سال پنجم – شماره شانزدهم و هفدهم–  تابستان و پاییز ۱۴۰۰) منتشر شده است.

چکیده:

در قرن ششم هجری، استفاده از لغات و اصطلاحات عربی و ترکی بسیار زیاد شده بود و شاعران و نویسندگان نیز، با ترکیب عناصر بیگانه با زبان فارسی، سعی در ربودن گوی سبقت از هم داشتند. حکیم سنایی نیز از این قاعده مستثنی نبود. او در اشعارش با کاربرد قواعد واژه‌سازی زبان فارسی، واژه‌های مرکب بسیاری ساخته است و شاید به یقین می‌توان گفت سنایی در این مسیر جزء اولین‌ها بوده است؛ چراکه با مرور آثار سنایی به‎ویژه دیوان اشعارش و دیگر متون به‌جامانده از دوران گذشته و پیش از سنایی، می‌توان گفت سنایی اولین شاعری است که ترکیب و تعبیر را به وفور در شعر فارسی آورده است. در ضمن تسلط سنایی بر زبان فارسی و عربی باعث شده است تا ترکیبات دوزبانۀ بسیاری را وارد زبان مادری، فارسی، کند و به غنای زبان فارسی کمک شایانی کند. این مقاله به ترکیب‌سازی، بخصوص ترکیبات دوزبـــانۀ سنایی می‌پردازد.

 

کلیدواژه:

سنایی، تعبیر، ترکیبات برساخته، دوزبانه.

مقدمه:

به اعتقاد زبان‌شـناسـان، زبان پدیده ای “اجتماعـی–فیـزیولوژی” اسـت که در نظام ارتباطی معنا می‌یابد. هر جامعۀ بشری پیوسته در تغییر و تحول و ترقی است. زبان هم از این امر مستثنی نیست و همواره در تغییر و تحول است و برای نامیدن عناصر و اشیای تازه به الفاظ نو و تعابیر تازه و بالطبع ترکیب‌سازی محتاج می‌شود. « الفاظ تازه از راه‌های مختلفی ساخته می‌شوند؛ از جمله: به یاری اوصاف و عبارات وصفی یا ترکیب و اشتقاق. هر زبانی با توجه به قواعد و ساختمان کلی خود از این روش‌ها استفاده می‌کند» (ناتل خانلری،۱۳۴۳:۱۲۱تا۱۲۴). ترکیب‌سازی در زبان مسئلۀ بارز و مهم و البته گسترده‌ای است که به غنی‌سازی زبان کمک می‌کند. واضح است که هرکسی می‌تواند لفظی، جعل و اختراع کند اما کلمه‌ای مقبول عام واقع می‌شود که بر طبق قواعد دقیق دستوری همان زبان ساخته شده باشد و مشابه آن ترکیب برساخته در الفاظ متداول آن زبان وجود داشته باشد (همان:۱۲۶).

با توجه به ارتباط‌های زبانی بین کشورها، به‌خصوص کشورهای همسایه، مسئلۀ ترکیبات دوزبانه هم مطرح می‌شود. قرن پنجم و ششم با ورود زبان‌های بیگانۀ ترکی و به‌خصوص عربی، که زبان دین و زبان رسمی دربارهای آن زمان بود، ترکیب و ترکیب‌سازی با عناصر بیگانه شیوع یافت.

حکیم ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی، اولین شاعری است که به‌وفور از ترکیب و ترکیب‌سازی استفاده کرده است. ترکیبات برساختۀ او به غنای زبان فارسی کمک شایانی کرده است و دیگر شاعران نیز پس از او از این ترکیبات استفاده کردند. در میان این ترکیبات برساخته، ترکیبات دوزبانه دیده می‌شود که بیشتر آن‌ها از ترکیب زبان‌های عربی و فارسی، عبری و فارسی و نیز معرّب فارسی است و ترکیبات تک‌زبانۀ او فارسی و فارسی یا عربی و عربی است که در متن مقاله بدان اشاره می‌شود.

نگارنده بر آن است تا در این مقاله با بررسی اجمالی قصاید سنایی از نظر ترکیب و ترکیب‌سازی با زبان‌های بیگانه به بررسی ترکیبات برساختۀ دوزبانۀ سنایی بپردازد. برای این منظور ابتدا باید به تعریف مختصری از دوزبانگی زبان پرداخت.

دوزبانگی:

کاربرد دو زبان به‌وسیلۀ یک فرد را دوزبانه گویند. دوزبانی از جمله پدیده‌هایی است که نظریه‌ها و دیدگاه‌های متفاوتی دربارۀ آن مطرح شده است. از جمله دیدگاه بلومفید که معتقد است دوزبانه کسی است که بر دو زبان به طور کامل و مساوی مسلط است. دیبولر دوزبانگی را داشتن حداقل معلومات در دو زبان می‌داند. مه‌کی می‌گوید دوزبانه کسی است که بتواند به طور متناسب از دو زبان استفاده کند و فیشمن بر این باور است که داشتن مهارت در ایجاد ارتباط از طریق بیش از یک زبان را دوزبانه می‌گویند. (فضیلت،۱۳۸۸:۱۶۱). فرگوسن استفادۀ مانعة‌الجمع از دو زبان‌گونه با نقش‌های معینی را در هر جامعۀ زبانی، موقعیت دوزبان‌گونگی نامیده است. او در تعریف دوزبان‌گونگی می‌گوید:«موقعیت زبانی نسبتاً پایداری است که در آن علاوه بر گویش‌های اولیۀ زبان، یک گونه فرانهادۀ بسیار متفاوت و منسجم و مدرن و غالباً از نظر دستوری پیچیده‌تر وجود دارد که حامل گنجینۀ عظیم گران‌قدری از ادبیات مکتوب مربوط به دوره‌های قدیم‌تر یا متعلق به جامعۀ زبانی دیگری است که عمدتاً از طریق تحصیلات فراگرفته می‌شود و برای اغلب مقاصد گفتاری رسمی و نوشتاری به کار می‌رود؛ اما هیچ قشری از جامعه جهت محاورۀ معمولی آن را به کار نمی‌برند»(جرمیاس،۱۳۶۶:۹۱). بعضی دیگر از زبان‌پژوهان تنها به تسلط در یکی از مهارت‌های چهارگانۀ گوش دادن، سخن گفتن، خواندن و نوشتن در دو زبان و گروهی دیگر نیز به عدد دو بسنده نمی‌کنند و دوزبانی را یادگیری زبان‌های غیرمادری می‌دانند (فضیلت،۱۶۱:۱۳۸۸)

ترکیب‌های دوزبانه:

«دوزبانی در شرایط یادگیری طبیعی و غیرطبیعی به وجود می‌آید. در دوزبانگی طبیعی، زبان دوم مانند زبان مادری به شیوه‌ای ناآگاهانه و بدون آموزش ارادی آموخته می‌شود»(همان،۱۶۱). این موقعیت در صورتی است که هم‌زمان در کشور و محیط زندگانی دو زبان رایج است. در این موقعیت افراد به‌طور ناآگاهانه به هر دو زبان مسلط می‌شوند و خواه‌ناخواه و حتی به‌طور غیرارادی دست به ساختن ترکیب می‌زنند. در هر صورت، دوزبانی هر چه که باشد، فرد بااستعداد و خلاق را به ساختن ترکیب وامی‌دارد و ترکیب‌سازی‌های او به سطح دستوری زبان مربوط می‌شود؛ همچنین « این ترکیب‌ها باید بر پایۀ محور جانشینی باشد. این پدیده از دیدگاه زبان‌شناسان کوشش زبان برای مقابله با جبر محدودیت یک‌بعدی آن است»(نجفی،۴۴:۱۳۸۲).

از قرن چهارم هجری این موقعیت یعنی دوزبانی بر ایران حاکم شد؛ یعنی در سراسر ایران هم‌زمان دو زبان در سطح مختلف استفاده می‌شد. زبان دری را اکثر مردم به کار می‌بردند اما فقط در گفتار و دیگری زبان عربی که زبان دین، حکومت، علوم و ادبیات بود و فقط افراد تحصیل‌کرده در نوشتار و گاهی برای افادۀ فضل در گفتار هم از آن استفاده می‌کردند. از قرن سوم تا پنجم هجری گویش شرقی دری عمدتاً در خراسان و ماوراء‌النهر، که در آنجا زبان عربی کمتر رایج بود، پایه و اساس زبان ادبی درحال تکوین زبان فارسی جدید را تشکیل داد. این زبان با رهایی از قیود برخی ویژگی‌های گویشی و ادغام عناصر عربی به میزان وسیع تا اوایل قرن ششم هجری به‌صورت هنجار ادبی در آمد(جرمیاس،۹۳:۱۳۶۶)؛ همچنین از خصوصیات سطح زبانی سبک قرن ششم هجری در حوزۀ سطح زبانی، وفور لغات و اصطلاحات عربی و فراوانی ترکیبات نو و برساخته‌های ترکیبی فارسی‌عربی است(شمیسا،۱۰۷:۱۳۷۲).

قرن پنجم و ششم از نظر سبکی جزء سبک میانین یعنی سبک خراسانی و سبک عراقی قرار می‌گیرد. در این قرن با ورود هرچه‌بیشتر واژه‌ها و ترکیب‌های عربی به زبان فارسی مواجه هستیم. شاعران و نویسندگان برای اینکه زبان فارسی از بین نرود و برای غنی‌تر کردن زبان فارسی که می‌خواستند گوی سبقت را از دیگری بربایند. بنابراین دست به ساختن ترکیب و ترکیب‌سازی طبق قواعد دستوری زبان فارسی با این عناصر بیگانه زدند. شعرا که می‌خواستند مهارت خود را در ترکیب‌سازی نشان دهند، با توجه به اینکه «زبان فارسی آمادگی خاص برای ساختن این‌گونه لغات و اصطلاحات تازه را دارد»(ناتل خانلری،۱۲۶:۱۳۴۳) توانستند برساخته‌هایشان را با عناصر بیگانه در زبان فارسی حل کنند و فارسی کنند.

سنایی و ترکیب‌های او:

حکیم ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی، شاعر قرن پنجم و ششم، در دیوان اشعارش با کاربرد واژه‌سازی زبان فارسی، واژه‌های مرکب بی‌شماری ساخته است. سنایی اولین شاعری است که ترکیب، تعبیر و ترکیب‌سازی را در شعر فارسی آورده است. به گفتۀ شفیعی کدکنی:«سنایی همان طور که در زهدیات و اجتماعیات و در موضوع و نکته‌های خویش کاملاً نوآور است، به لحاظ اسلوب ادای معنی و ساختار و صورت کار خویش نیز پیشرو است؛ تا جایی که توانسته است بلاغتی نو در اشعار اخلاقی و زهدی و اجتماعی به وجود آورد»(شفیعی کدکنی،۵۵:۱۳۸۶).

زبان سنایی ابزار انتقال تجربیات او به دیگران است. او در قرن پنجم و ششم می‌زیست و این قرن با هجوم اصطلاحات و لغات و تعابیر عربی و زبان‌های بیگانۀ دیگری مثل ترکی به زبان فارسی دری مواجه بود. سنایی هم برای بیان مضامین شعری‌اش، که عرفان و تصوف و انتقاد اجتماعی بود، مجبور بود از زبانی متفاوت با زبان حاضر در آن عصر سخن بگوید تا از برخورد حاکمان زور به دور باشد؛ بنابراین دست به ساختن واژه و ترکیب و تعبیر زد که این « ترکیبات بعدها در گسترۀ وسیعی مورد توجه و استفادۀ دیگر شعرا و نویسندگان واقع شد. او با درآمیختن نشانه‌ها و عبارات گروه‌های اجتماعی روزگار، نظام دلالی زبان را به هم می‌ریزد و زبانی نوین می‌سازد که ظاهری طنزگونه اما باطنی عمیق دارد»(۱۳۸۵:۲۲۴تا۲۲۸)

به عقیدۀ زرقانی در مقالۀ «سنایی و سنت غزل عرفانی» در کتاب شوریده‌ای از غزنه: «زبان شعری او زبان استعاری است. او در مرحلۀ گزینش کلمات و ترکیبات خاص خود نیز موفق بوده است؛ [همچنین] او در تنظیم نظام جدید زبانی، اصل را بر واژگونی معنایی گذاشت»( فتوحی،۱۳۸۵:۱۳۹و۱۴۱).

مثل ترکیب دوزبانۀ حاجیان حج‌فروش در این بیت:

در منازل از گدایی حاجیان حج‌فروش/خیمه‌های ظالمان را رکن و مشعر کرده‌اند(قصیدۀ ۱۳٫۴۴).

یا توبۀ سست بروتان در این بیت:

توبه سست بروتان شده است/شکن زلفک تو توبه‌شکن(قصیدۀ ۱۴۷/۳).

و بسیاری ترکیبات برساختۀ دیگر.

از نظر زیبایی‌شناسی، ترکیبات سنایی هم بسیار زیبا و هنری و ادبی ساخته شده‌اند و هم از جنبۀ وصفی برخوردارند. بیشتر ترکیبات او برخاسته از نظام استعاری و تشبیهی و دیگر صنایع بدیعی و بیانی زبان است. اکثر برساخته‌هایش پارادوکس‌نما هستند؛ برای نمونه: معلوم نامعلوم و مکان لامکان در این بیت:

گر حریفان ز آن مکان لامکان پی برگرند/ما برین معلوم نامعلوم دستی برنهیم.

یا برگ بی‌برگی در این بیت:

برگ بی‌برگی نداری، لاف درویشی مزن/رخ چو عیاران نداری جان چو نامردان مکن( قصیدۀ ۱۳۶/۱) یا دانای نادان‌سر و تابان تاری‌دل در این بیت:

همه دانای نادان‌سر همه تابان تاری‌دل/همه والای دون‌پرور همه زن‌خوی مردافگن(قصیدۀ ۱۴۱/۵) یا ترکیب گویای ناگویا در این بیت:

عاشقی کو تاکنون بی‌زخمت لب هر زمان/بوسه‌ها بر پای این گویای ناگویا زند(قصیدۀ ۴۷/۷).

و ترکیبات بی‌شمار دیگر.

بنابراین سنایی از نظر بیانی و بدیعی و بلاغی در ساختن ترکیبات و تعبیراتش مثل دیگر جنبه‌های شعری‌اش موفق بوده است.کاربرد این ترکیبات در شعر سنایی سبب ایجاد تصویرهای هنری-ادبی زیبایی شده است. هرچند تمام ترکیبات او دوزبانی نیستند و او ترکیبات یک‌زبانۀ بی‌شماری دارد؛ از قبیل: پرده‌زنان، گندم‌نما، جوفروش، یافه‌درای، لاله‌پوش، دست‌آویز، غرچه‌فریب، خواجه‌زده، گوشه‌گشتن، خام‌دست، پای‌مزد، زله‌پروردان و… . در هر صورت شعر سنایی پر است از این ترکیبات و ترکیب‌سازی‌ها. تعبیرات و ترکیبات هنری او برای بیان مضامین عرفانی و انتقادی و اجتماعی زمانه‌اش است. بعضی از ترکیبات یک‌زبانۀ سنایی از این قرارند:

چـــرخ را از پی رنج حکــما/از چنین یافه‌درایان چه کم است (قصیدۀ ۲۳/۴۶).

برگذر زین جهان غرچه‌فریب/درگــذر زین رباط مــردم‌خـــوار (قصیدۀ ۶۳/۳۴).

در طریق رســول دست‌آویز/بـر بســاط خــدای پای‌فشـار (قصیدۀ ۶۳/۷۶).

باغ مهمان‌دوست، برگ میزبانی ساخته‌ست/مرغ اندک‌زاد در بسیاردانی آمده‌ست (قصیدۀ ۲۳/۳).

بــاز ایـن خــواجـه‌زدۀ بی‌بـرگ/آن هـمــه لاف و لامـانـی (قصیدۀ ۱۸۸/۱۳).

شیرآفرین گلشن روحانیان تویی/ایشان که‌اند گربه‌نگاران گلخنند (قصیدۀ ۵۱/۲۷).

آفتاب عقل وجان اقضی‌القضاة دین که هست/چون قضای آسمان اندر زمین، فرمانروا ( قصیدۀ ۶/۴۰).

همان طور که دیده می‌شود در میان ترکیبات یک‌زبانه‌اش گاهی تنها از زبان فارسی مثل ترکیب غرچه‌فریب و گاهی فقط از زبان عربی استفاده کرده است مثل ترکیب اقضی‌القضاة.

دوزبانگی سنایی:

بیشتر ترکیبـــات دوزبانۀ سنایی، عربی‌فارسی است که به نظر می‌رسد علت این فراوانی، استفاده بیش از حد ترکیبات عربی در زبان فارسی است و دیگر اینکه زبان تحصیل‌کردگان آن زمان، زبان درباری، زبان نوشتاری و زبان دین قرن پنجم و ششم، زبان عربی بوده است و شعرا برای اظهار فضل از تعابیر عربی استفاده می‌کردند؛ همچنین به‌علت اینکه مضمون و موضوع شعری سنایی زهد و تصوف بوده، او مجبور به استفاده از اصطلاحات زبان عربی شده است.

اما همان طور که گفته شد با مرور دیوان اشعار سنایی به این نتیجه می‌رسیم که او در کنار ترکیبات دوزبانه، از ترکیبات یک‌زبانه هم استفاده می‌کرده است. این موضوع شاید حاکی از این مطلب باشد که سنایی بیشتر برای بیان مطالب و مضامین نویی که در ذهن خود داشته است، می‌خواسته از ترکیبات نو هم استفاده کند و برخلاف دیگر دوزبانه‌ها، یعنی خاقانی و ظهیر فاریایی و دیگران، برای غنی‌تر کردن زبان فارسی از این ترکیبات استفاده می‌کرده است و نه اظهار فضل‌فروشی. ترکیبات دوزبانۀ سنایی بیشتر آنجا به کار می‌رود که شعرش دارای مطلب و مضمون عرفانی است و تعابیر و واژه‌ها و ترکیبات فارسی جواب‌گوی آن مطلب و موضوعی نیست که در ذهن سنایی است؛ همچنین به‌علت اینکه لغتی فارسی برابر با مضمونی که در ذهن سنایی بوده است، وجود نداشته است. به عبارت دیگر، واژۀ موردنظر سنایی در زبان فارسی، معادل جایگزین نداشته است؛ بنابراین او ناگــزیر بوده برای اینکه بار معنایی مضمونش از بین نرود، به ساختن ترکیب عربی‌فارسی طبق قواعد دستوری زبان فارسی بپردازد. به نظر می‌رسد سنایی مجبور به ساختن ترکیبی دوزبانه از عربی و فارسی شده است؛ همچنین به نظر می‌رسد سنایی به زبان مادری‌اش، یعنی فارسی دری، بسیار علاقه‌مند بوده است؛ چرا که تمام ترکیبات برساختۀ او مطابق قواعد دستوری زبان فارسی است. در ضمن بیشتر ترکیبات فارسی‌اش، ریشۀ پهلوی دارند. اینکه او گاهی عناصر اسطوره‌های ایرانی را در قصایدش در کنار عناصر دینی آورده، نشان از این مطلب دارد که می‌خواهد اسطورۀ ایرانی را به تصوف پیوند زند و اینکه او به گذشتۀ باستانی ایران علاقه‌مند بوده یا به نوعی برایش جالب‌توجه بوده است.

بعضی از ترکیبات دوزبانۀ برساختۀ سنایی از این قبیل‌اند: «نعره‌زنان، عشرت‌خانه، لعل‌پوش، حاجیان حج‌فروش، جنت‌زده، نزهت‌آرایی، رعناسرای طبع، سدره‌گویان، طیلسان‌داران دین، دوابخشی، خرقه‌پوشان فلک، سلف‌خوارگان، ابلیس‌ریزه، سردمزاج، یعقوب‌چشم و… که می‌توان آن‌ها را از دیدگاه دوزبانی بررسی کرد. برخی ابیات این ترکیبات دوزبانه از این قرارند:

دلق تا کوتاه‌تر کردند تاریکان خاک/روشنان آسمان در نزهت‌آرایی شدند (قصیدۀ ۴۵/۲۱).

آن‌چنانت ره نمود ایزد به پاکی تا شدند/خرقه‌پوشان فلک در جنب تو ناپارسا (قصیدۀ ۶/۷۲).

هرزمان گویند این دستور کروبی‌نژاد/شاه روحانی‌نسب را در میان انجمن (قصیدۀ ۱۳۲/۱۵).

ای کرده دوابخشی لطف تو به هر دردی/من درد تو می‌خواهم دور از همه درمان‌ها (قصیدۀ ۱/۲۳).

هان و ‌هان تا تو را چو خود نکنند/مشتی ابـلیـس‌ریـــــزۀ طــــرار (قصیدۀ ۶۳/۱۳۶).

طرقواگویان همه در انتظارت سوختند/آب از سرگذشت ای مهتر عالی همم (قصیدۀ ۱۰۶/۱۳).

ای بسا یونس‌نامان که در این آب شدند/که جگرشان همه جز سوخته و عطشان نیست (قصیدۀ ۲۷/۲۴).

از سر آزادمردی تیغی از غیرت بزن/هم شفاعت‌جوی را کش، هم شفاعت‌خواه را (قصیدۀ ۵/۸).

نتیجه:

ترکیبات سنایی را به دو دستۀ کلی می‌توان تقسیم کرد: ترکیبات یک‌زبانه که خود شامل دو دسته می‌شود. دستۀ اول: ترکیبات یک‌زبانه اند؛ یعنی یا فارسی یا عربی هستند؛ مانند ملک‌الموت که ترکیبی عربی است و زله‌پروردان که ترکیبی فارسی است.

لاف نحن‌الغالبون بسیار کس گفتند لیک/غالبون شان گشت آمنا چون ثعبان شد عصا (قصیدۀ ۶/۵۲).

بوسه بر دو لب من داد همی از پی عذر/آنت شرمنده‌نگار،آنت شکر‌بوسه پسر (قصیدۀ ۷۵/۲۸).

دستۀ دوم ترکیبات دوزبانه که شامل عربی و فارسی و نیز عبری و فارسی هستند یا از کلمات معرب و فارسی تشکیل شده‌اند؛ مثل ترکیب عربی‌فارسی جنت‌زده در این بیت:

جام جمشیدی بیار از بهر این آزادگان/دُرد می در ده برای دَرد این جنت‌زده

و ترکیب عبری‌فارسی یوسف‌رویان در این بیت:

ای بسا یوسف‌رویان که در این مصر بدند/که چو یعقوب پدرشان مگر از کنعان نیست (قصیدۀ ۲۷/۲۳).

و ترکیب معرب فارسی لعل‌پوش در این بیت:

آب را لعل‌پوش خواهد کرد/خاک را مشک‌بار خواهد کرد (قصیدۀ ۳۶/۲۰).

تمام این ترکیبات طبق قواعد دستور زبان فارسی ساخته شده‌اند؛ اما به غیر از این طبقه‌بندی، می‌توان دسته‌بندی دیگری نیز بر برساخته‌های سنایی انجام داد؛ از جمله ترکیباتی که یک اسم مرکب را تشکیل داده‌اند و ترکیباتی که به صورت مضاف و مضاف‌الیه یا صفت و موصوف در پی هم آمده‌اند. که در مثال‌های ذکرشده در متن مقاله می‌توان آن‌ها را تشخیص داد.

در هر صورت، هر طبقه‌بندی که برای ترکیبات سنایی صورت گیرد، نکتۀ مهم این است که این ترکیبات بعدها و در قرون بعد توسط دیگر شاعران و نویسندگان و ادیبان و حتی عامۀ مردم استفاده شدند و بدین ترتیب وارد واژه نامه‌های قاموسی‌زبان و ادب فارسی شد و این ترکیبات برساخته، جزء لاینفک زبان فارسی شده‌اند.

منابع:

  • جرمیاس، اوام، ۱۳۶۶، ترکیبات دو زبانی در زبان فارسی، ترجمۀ محمد طباطبایی، مجلۀ زبان‌شناسی نشر دانشگاه، سال چهارم، شمارۀ اول و دوم.

  • زرین‌کوب، عبدالحسین، ۱۳۵۷، مبانی زبان‌شناسی، تهران، نیلوفر.

  • سنایی غزنوی، ۱۳۷۵، دیوان اشعار، براساس معتبرترین نتیجه‌ها مقدمه و شرح زندگی و شیوۀ سخنی سنایی به قلم استاد بدیع‌الزمان فروزانفر، چاپ اول، تهران، نگاه.

  • سنایی غزنوی، (بدون تاریخ)، دیوان اشعار، به کوشش مظاهر مصفا، بدون انتشارات.

  • شفیعی کدکنی، محمدرضا، ۱۳۸۶، تازیانه‌های سلوک؛ نقد و تحلیل چند قصیده از حکیم سنایی، چاپ هفتم، تهران، آگاه.

  • فتوحی، محمود و علی‌اصغر محمدخانی، ۱۳۸۵، شوریده‌ای در غزنه؛ اندیشه‌ها و آثار حکیم سنایی، تهران، سخن.

  • فضیلت، محمود، ۱۳۸۸، نگاهی به دوزبانگی در واژه‌های مرکب خاقانی، مجلۀ علمی‌پژوهشی بوستان ادب، دانشگاه شیراز، دورۀ اول، شمارۀ اول، پیاپی ۱/۵۱.

  • نجفی، ابوالحسن، ۱۳۷۱، مبانی زبان‌شناسی و کاربرد آن در زبان فارسی، چاپ دوم، تهران، نیلوفر.

درباره نویسنده

یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب