انتخاب برگه

معرفی مجموعه شعرِ علی باباچاهی، با عنوان ـــ ” آئورا و دیگران من ” به قلمِ ــ احسان نعمت‌اللهی

معرفی مجموعه شعرِ علی باباچاهی، با عنوان ـــ ” آئورا و دیگران من ”  به قلمِ ــ احسان نعمت‌اللهی

با علاقه و اشتیاق، آئورا خانم را، به من معرفی کرد ، و …

معرفی مجموعه شعرِ علی باباچاهی ــ با عنوان :
” آئورا و دیگران من “ــ‌
به قلمِ : احسان نعمت‌اللهی

(این متن در فصلنامه تخصصی ادبیات داستانی و شعر معاصر “داستان شیراز” – سال دوم– شماره ششم– زمستان1397– منتشر شده است.)

علی باباچاهی، این بار در دفتر اولش از کتاب «آئورا و دیگران من»، ابتدا از فوئنتس به روایت خودش گفته است. سپس در دفتر دوم از دیگران خودش.

در نخستین تعریف گفت که سوژۀ نیکی برای نگاه‌های نئوکلاسیکی خواهد بود که هر نگاه دگرگون‌شده و دگرگون‌کننده‌ای در شعر معاصر را با چماق غیربومی‌بودن و وارداتی‌بودن و افراطی‌بودن و… کوبیده‌اند و می‌کوبند. ادبیات پسامدرن را زاییدۀ توهمّات روشن‌فکران فرنگی‌مآب ایرانی می‌دانند یا اینکه به موازی‌کاری مطلق ادبیات و شرایط اجتماعی معتقد هستند. در مخیّلۀ ایشان چیزی جز روایت خطی در شعر نگنجیده است و نخواهد گنجید. البته سرایندۀ این مجموعه در سه دهۀ اخیر نشان داده است به راهی که می‌رود مؤمن و ثابت‌قدم بوده است.

شاید بتوان گفت. بخش اعظم دغدغه‌های ذهنی شاعر در این مجموعه، در مصاحبۀ ابتدایی شاعر «ذهن من، پدرِ صاحاب منو درآورده»، تاکیدشده در آن خبری از استعاره و اسکیزوفرن نیست، آمده است. آنجا که باباچاهی از زیست شاعرانۀ خویش نگاهش به مفهوم عشق، مرگ و مرگ اندیشی می‌گوید یا به عبارت دیگر چهارفصل از بودگی آئورا و دیگرانش… .

در آئورا به‌لحاظ روایی یا بهتر است بگوییم که در گسست‌های پرتابی و پیوست‌های شتابی روایت علاوه بر بینامتنیت از نوع دوگانۀ «فوئنتس/ باباچاهی» پرده‌ای از نمایش برای خوانندگان، با حضور افتخاری: احمد شاملو و تقی مدرسی و میلان کوندرا ترتیب داده است؛ به همین دلیل است که با روایتی تازه از آئورا طرف شده‌ایم. شاید شاعر می‌خواسته که آغاز آئورا، آغاز دغدغه‌های چهارفصل مخاطبانش نباشد:

و تو عاشق آئورای کتاب شدی

نگرانی‌ات این بود و هست که دلبری کند از مخاطبان دیگر نیز!

 پیری‌اش اما؟

و زمین‌گیری‌اش؟

(آئورا، ص۲۴)

شاید به همین دلیل بود که در ملاقات و گفتگویم با ایشان هنگامی که خواستم این روایت را با هم بخوانیم، در پاسخ به بنده به قلم خودشان «با علاقه و اشتیاق، آئورا خانم را، به من معرفی کرد.» تا خودم بشناسمش. باشد که این بار دیگر آئورا خانم، به زیبایی‌اش، مغرور نشود و… .

در دفتر دوم از این کتاب دیگران من شاعر به گشت‌وگذار در پنجاه دیگری از خود، نوشتن را تنفس کرده است و به بازی با سایه‌هایش مشغول می‌شود. شاعر سعی می‌کند. مرز میان دنیای بیرون و درون راوی را کم‌رنگ کند که تا حدامکان به دیگری خودش و دیگری‌های مخاطبش نزدیک شود. این‌گونه از پیکر بندی مخاطب را نه با محصول که با فرآیندهای رویشی و زایشی اثر روبه‌رو کرده است. امکان برقراری دیالوگ با اثر را به شیوه‌ای مفسّرمحور تسهیل و تشویق می‌کند. البته در این دفتر نیز گاه‌وبیگاه خواب آرام را از عطار نیشابوری، ساموئل بکت، نیما، سپانلو و… می‌گیرد:

بغلم کرد اسکلتی گفت ادامه نده             لازم نیست!

سپانلو پیدا شد و گفت: برویم

ادامه نده             علی ادامه نده!

(نه! بله!، ص۴۰)

در اشعار این مجموعه، می‌توان به مؤلّفه‌های زبانی و کلامی و روایی متعددی در ساختار اشعار و ذهنیت شاعر اشاره کرد که شرح  آن، در این سطرهای محدود نمی‌گنجد و ضمن پژوهشی مفصل در اشعار این مجموعه، به چگونگی کارکرد این مؤلّفه‌ها در بافت اشعار خواهم پرداخت؛ از ‌جمله:

۱.کارکردهای متفاوت اسطوره‌ها (کارکردهای پدیدار
شناسانه، ساختارگرایانه، کارکردگرایانه، و…)

…/ امّا امّا کرد و گفت امّا/ این اسکلت این خاص این اسطوره‌ای/ بر جا گذاشته از خود دو چشم درخشان سبز را/ معجزه می‌کند مثلاً انگشت‌های اشارۀ او/ اشاره کرد و دخترکی از نُک انگشت‌هایش بیرون جهید/… (آئورا، صفحۀ۲۱)؛

…/ ابرها را بارور می‌سازد گاوِ نری که معلّق است بین آسمان و زمین/ در گورهای دسته‌جمعی پیدا شده در مریخ/ مُردّدم قدری/… (شفابخش بود، صفحۀ۶۰).

۲. دگردیسی‌های تاریخی و اسطوره‌ای در بافت روایت

…/ستاره می‌چینم از درختی که در آینۀ دستشویی هم پیدا نیست/ قطع نکردند مچ دست‌هایم را/ و خون بسیار از من نرفت/…  (اول در بزنید، صفحۀ۴۴)؛

…/ در جنگ‌هایی شرکت کردم که نوک زبانم بودند/ پانزده‌سال بیشتر نداشتم و سیب‌های آتش‌زا را گاز می‌زدم بیرون از بهشت/… (پریدم و، صفحۀ۵۷).

۳. مکانیسم‌های شهودی اشیا

…/ به آب بیندازی عقربه‌ها را طغیان می‌کند، دریا/…
(از پنجره آمده، صفحۀ۶۲)؛

جفت‌گیری کلمات امکان دارد و در هر فصلی نیز/ جنگده که نمی‌زاید ولی امکان دارد/ آب یک کلمه است/ ممکن است؛ امّا که جاری، جاری بشود در/… (اثبات کرد، صفحۀ۶۳).

۴. پرسش‌های هستی‌شناسی و اساسی دربارۀ چیستی‌ها (محیط، ارتباطات و تولیدات، درافتادگی‌ها و…)

۵. چگونگی نمود تجربه‌های شخصی شاعر در ارتباط با اشیا

…/ انجیر به منقار گرفت در ته دریا و گفت پیدایش می‌کنم آخر/ آشنایی نمی‌دهد به مؤلف، شعری که از خانه فرار کرده/ مؤلف معذور چه کند؟/ چه کرد، نمی‌دانم/ (کار من است، صفحۀ۴۲)؛

…/ مؤلف کم‌حافظۀ برون زده از مراکز اصلی متن/ پشت ویترین مغازه‌ها محو مانکنی شده که مدام کلاه‌گیس عوض می‌کند/… (کار من است، صفحۀ۴۲).

۶. حس‌آمیزی‌هایی که وَرای ساحتِ تجاربِ زیستی بوده و با چیستی‌ها درگیر هستند

…/ چشم‌های اضافی را هم از چرخ‌فلکی‌ها قرض کرده‌ام/ و از دست‌فروش‌هایی که دست و سر و صورتشان را قبلاً فروخته‌اند/… (به اتفاق خودم، صفحۀ۷۰)؛

…/ و جنگ هسته‌ای آغاز شد/ اجازه دهید خنده‌ام را قورت بدهم/ گام‌به‌گام و اندیشه‌به‌اندیشه/ خواهید دید که/ (اجازه دهید که، صفحۀ۸۸).

۷. چگونگی ایجاد پرسونا در اشعار و تشکیل بافت روایی، از طریق تفکیک کُنش اشیا و راوی

۸. چگونگی تحقق بخشیدن به امکانات زبان، دربارۀ مؤلّفه‌هایی نظیر: آیرونی، آشوب‌های زمانی، ادب زبانی، عدالت زبانی، پدیدارها و… .

  1. دغدغه‌های متن دربارۀ چگونگی بیان و نگاه متفاوت به مقولۀ احساسات فردی و اجتماعی در اشعار این مجموعه.

 

 

درباره نویسنده

یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب