خط ميخورم از سطر
به دور
ازدورها به مرز
به درد
از كوچه صداي جيغ زني ميآيد
هنوز
نمرده بودي
خدا
جوانمرگ شدي
درابتداي سطرهايي كه هديه شد
زود پر پر شدي
زودتر از چهلسالگيِ من
وقتي
پر شده بود از من درآينه
رنگدانههايي از جنسِ خيال
با وسعتِ چهلسال فاتحه
تو مُرده بودي !!!
بوي شمامه ميدهد تمام تنم
جامانده
دستي از تو در خصوصيترين اعضاي تنم
بندهايي خصوصيتَر از
اشك
قلب
حافظه
و حواسم كه مدام پرت ميشود
پرتتر از بيربطي آيهها
نشانهها
و تمام رد پاي زنانگيم
در حجلههاي زودرس
زودرستَر از بلوغ
تو مرده بودي
و من هنوز صدا ميزدم تو را
قبل تر
صدا ميزدم
قبل تر از مرگ
خاك دهان گور را ميبست
من در آخرين نفس داغ از زنده به گوريام
ميخواندم تو را
آنقدر خواندمت تا زاييده شدي
در خون
در جنگ
در لابهلاي قصيدههاي عرب
از تن به آلودهترين گِل
مرا به حجله بردند
پيچيد درد
در تن عروسك
و مچاله شد تمام دامنش
كجا بودي آن زمان
جز مرگ كجا بودي ؟
كه فرياد ميزدم تو را
( ليلا درخش )