شعری از: معصومه قربانیپور ( گاهنامۀ شعر ، شمارۀ اول )
ارتفاعت را ایستاده بودم
که نشستی به رفتن
هر چه صدایت زدم
صدایم پتکی شده بود
که سکوت را می کوفت
هرچه دویدم
تا ببینمت
خودم را می دیدم
که ایستاده ام
به انتظار!
رفته ای
تا با خیابان های ابری ات
کجای آسمان را گرفته باشی ؟
چرا یکی از این همه راه هایت را درآغوشم گم نمیکنی ؟
چرا برنمی گردی که ببینی
نگاه چه کسی
خودش را
از ارتفاعت پرت کرده است؟
معصومه قربانیپور ( مهر )
شعر خانوم قربانی پور عالی بود ❤️❤️