شعری از: سارا محمدینوترکی ( گاهنامۀ شعر ، شمارۀ دوم )
از هوای دوبارۀ توست،
زوزۀ زمستان
بگذر از شبها
که با دستهایت
ملاقاتم میکنند
ماه را به حوض افکندی
حالا که بالا آمده
این شب آنقدر بلند است
که کوتاه نیایم
خوابیدهاند عروسک ها
چشمهایم اما،
گولبازیهای بچهگانه
مگر چندصبح سلام میکند
که توی ایوان
تخت خوابت خالیست
نیش میزند خورشید
میپیچاند، باد
تو رو راست باش