دسته: شعر

گاهنامۀ شِعرِ” داستانِ شیراز ”   شمارۀ دوم 30 شهریورماهِ 1398   با اشعاری...

( با چشم‌های غیرمسلّح )   نام ستاره‌ها را نمی‌دانم حتّا نام ستارۀ قطبی را! شهاب‌ها اما هرکدام...

■ معشوق من     شامگاه که برآيد و چهره‌ها بگو ابرهای تيرۀ سترون در هم لوليده شوند گرگ­ ها...

نرسیده به دنیا، او را دیدم موهایش شانه نمی‌خورد و رگش آمادۀ تزریق عزت خدای را با زبان خوش به عقدش...

دارم به انقلاب آبی دریا فکر می‌کنم و خون بند نیامده از رویاها که چکه چکه می‌ریزد بر ساحل آنجا که...

《 شجرالغار یا برگ‌بو 》 . . سبز مانده‌ی کدام فصلی کدام آب رونده تو را به تنت الصاق کرده‌است...

مجال نمی‌دهد باران وقتی از خیس وقتی از می‌رسد حرف به چشم وقتی از ریخته کوه به سنگ وقتی، وقت از...

زهدان باد پر می‌شود خاک از محمله از کورده خاکت را از گرمسیر برداشته‌اند و یک ایل چشم گذاشته زیر...

خط مي‌خورم از سطر به دور ازدورها به مرز به درد از كوچه صداي جيغ زني مي‌آيد هنوز نمرده بودي خدا...

از هوای دوبارۀ توست، زوزۀ زمستان بگذر از شب‌ها که با دست‌هایت ملاقاتم می‌کنند ماه را به حوض افکندی...

پیش از زندگی نامی نداشتی تا زانو رودخانه بودی از گردن به بالا سنگ چنان به مه نشسته که از نوک...

خوانش ها و نوشتارهایی پیرامونِ « شاعرانه هایِ یدالله رؤیایی »   نوشتارها :   جمودِ سنگ و...