انتخاب برگه

شعری از: عاطفه عظیمی ( گاهنامۀ شعر ، شمارۀ اول )

شعری از: عاطفه عظیمی ( گاهنامۀ شعر ، شمارۀ اول )

از ارتباط بین پرنده و پرده

باید سر در بیاورم از رابطه پنجره با دیوارها 

و از چیزی پنهان 

میان من و زنی که در شیشه‌ها پیداست 

باید صندلی زیر پایم نلغزد

 _ نهنترساز سقف که طناب داری آویزان نیست  _

تا نیفتم 

زمین 

طوری که دور سرم بچرخد 

و دقت کنم به ارتباطی که میان حلقه‌ها و چوب پرده‌هاست 

به دایره‌هایی که قصد رهایی ندارند 

و به گیره‌ای که گیر کرده

دیگر نه پیش می‌رود تا بیرون را بپوشانم

نه پا پس می‌گذارد تا خانه را به تماشا بگذارم

بدجوری مانده‌ام پا در هوا اصلا

میان زمین و آسمان

دستم به جایی بند نیست

و از ارتباط خودم با کسی که این بالاست

سر در نمی‌آورم

کجای اتاق بنشینم و بخوانم چراغ‌های رابطه تاریک‌اند چراغ‌های رابطه تاریک … “

از کدام جهت باد بیاید تنهایی را با خود ببرد؟ 

و پرنده را از پشت میله‌های پرده رها

از کدام سمت خانه تماشا کنم خودم را کنار تو آرام بگیرم؟ 

راهی نیست انگار 

رهایی یعنی پرده را کنار زدن 

پنجره را باز کردن

باید خودت را همراه خانه بیندازی بیرون

شاید 

دست‌های کسی آن پایین 

شبیه آغوشی مطمئن 

منتظرت باشد

 

( عاطفه عظیمی )

 

درباره نویسنده

یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب