جامعهشناسی ادبیات از نظرگاه جامعهشناسیِ آفرینش ادبی
درس اول: پیشگفتار
احمد قناعتی
(این متن در فصلنامه تخصصی ادبیات داستانی و شعر معاصر “داستان شیراز” – سال سوم– شماره دهم– زمستان ۱۳۹۸– منتشر شده است.)
یکی از شاخصهای فرهنگی عصر حاضر، رشد علوم اجتماعی(Socioa Science) و توسعۀ بینش جامعهشناختی (Sociological Imagination) است. تأثیر بینش جامعهشناختی در زمینههای مختلف زندگی انسان، در یک قرن اخیر چنان عمیق و گسترده بوده است که موجب پیدایش تقسیمات علمی و دانشگاهی در زمینه علوم اجتماعی شده است. شاخههای مختلف جامعهشناسی(Sociology) مانند جامعهشناسی خانواده، جامعهشناسی شهری، جامعهشناسی روستایی، جامعهشناسی صنعتی، جامعهشناسی سازمان و مدیریت و نظایر آن، از یکسو معرف توسعه جامعهشناسی است و از سوی دیگر نشان دهنده آن هستند که انسان معاصر در پی تبیین و تفسیر تمامی ابعاد زندگی و دستاوردهای تمدن بشری به کمک بینش جامعهشناختی است.
بنابراین چنین به نظر میرسد بینش جامعهشناختی از الزامات ساخت فرهنگی جهان معاصر است و نوعی جبر اجتماعی (Sociol Determination) این بینش را توسعه میدهد. در این راستا تفسیر جامعهشناسی دستاوردهای فرهنگی، یکی از ابعاد بینش جامعهشناختی در محافل علمی و آکادمیک بوده است. جامعهشناسی بهعنوان یکی از رشتههای علوم اجتماعی به مطالعۀ علمی پدیدههای اجتماعی میپردازد. به این معنا که جنبههایی از زندگی انسان را بررسی میکند که از عضویت او در جامعه ناشی میشود. جامعهشناسی با روشهای علمیِ خاص، نهادها، روابط و رفتارهای اجتماعی انسان را از نظر ساخت (Construct)، کارکرد(Function)، پویش(Dynamic) و دگرگونی، بررسی، تجزیه و تحلیل، مقایسه و طبقهبندی میکند و با نگرشی ویژه به علل اجتماعی، به جستجوی قوانین حاکم بر حیات جامعه از دیدگاههای گوناگون میپردازد.
این تعریف از جامعهشناسی نشان میدهد که از نظر جامعهشناختی، ادبیات نیز مانند خانواده، حکومت و آموزشوپرورش یک نهاد اجتماعی(Socioal Institute) است. ادبیات ریشه در زندگی اجتماعی انسان دارد و به این اعتبار میتوان جامعهشناسی ادبیات را چنین تعریف کرد: شاخهای از علم جامعهشناسی است که ساخت و کارکرد اجتماعی، رابطه میان جامعه و ادبیات و قوانین حاکم بر آنها را مطالعه میکند.
بینش جامعهشناختی به ما کمک میکند که بهصورت علمی آثار هنری و ادبی را بشناسیم، تفسیری تئوریک و کاربردی از این آثار به دست آوریم و به وجه مناسبی، از آثار هنری و ادبی برای حل مسائل و بحرانهای اجتماعی معاصر استفاده کنیم.
رشتههای مختلف جامعهشناسی، نظیر جامعهشناسی دین(Sociology Religion)، جامعهشناسی فلسفه(Sociology Philosphy)، جامعهشناسی علم(Sociology Science) ، جامعهشناسی هنر و ادبیات، دستاوردهای تأملات جامعهشناسانه انسان هزاره جدید در حوزه فرهنگ است که هرکدام از آنها بهصورت یک نظام علمی با موضوع، هدف و روشهای خاص آن شناخته شدهاند و مجموعه آنها نظام علمی بنام جامعهشناسی فرهنگ(Sociology Cultuer) را تشکیل میدهند. از اینرو جامعهشناسی ادبیات یکی از زیرمجموعههای جامعهشناسی فرهنگ است که در این شیوه به بررسی ساختار و محتوای اثر ادبی و ارتباط آن با ساختار و تحولات جامعه پرداخته میشود. بهمعنای دیگر، جامعهشناسی ادبی فرآیندی دیالکتیکی میان ادبیات و جامعه است که از سویی نمایانگر انعکاس تصویر جامعه در جهان تخیلی و هنری اثر ادبی بوده و از سویی دیگر به نسبت میزان تأثیرگذاری آثار ادبی در جامعه میپردازد.
تاریخچه شکلگیری جامعهشناسی ادبیات بهصورت روشمند و علمی به آغاز قرن نوزدهم میلادی برمیگردد. در مطالعات جامعهشناسی ادبیات از محققانی نظیر «مادام دواستال» و «ایپولیت تن» باید نام برد که اولین بار سعی کردند به تعامل جامعه و ادبیات بپردازند. این محققان در پی بازنمایی تصویر جامعه و ادبیات و شیوۀ این بازنمایی بودند. در همین راستا اندیشمندانی چون جورج لوکاچ(Georg Lukacs) و لوسین گلدمن (Locein Goldman) به پشتوانه مطالعات فلسفی و تاریخی سعی داشتند، دادوستد متقابل ساختارهای اجتماعی و ساختارهای ادبی را تبیین کنند.
جامعهشناسی ادبیات با پذیرش این فرض آغاز میشود که یک اثر ادبی تولیدی اجتماعی است. اما در رهیافت سنتی و فهم عامه ادبیات معمولا پدیدهای رمانتیک، رازآمیز، آفریده سرآمدها و نخبگان است. این رویکرد ادبیات را پدیدهای فراتر از هستی، جامعه و زمان مینگارد. جامعهشناسی ادبیات که در پی تبیین ابعاد زمانی و مکانی ادبیات است بر خلاف رویکرد سنتی «که صرفاً به ارزشها و یا عناصر زیباشناختی آثار توجه دارد» تلاش میکند تا بسیاری از عناصر غیر زیباشناختی که در فرم و محتوای آثار ادبی سهیم هستند را نشان دهد و به تأثیر عوامل اجتماعی، چگونگی و نوع محتوا و شکل آثار ادبی تأکید دارد. با این توضیح، مسئلههای اصلی جامعهشناسی ادبیات تعیین میشوند: اینکه چگونه ادبیات بر ارزشها(Valus)، هنجارها(Norms)، اعتقادات، ساخت طبقاتی، تصمیمگیریهای سیاسی، آموزشوپرورش، شیوههای زندگی و بهطور کلی شیوههای نگرشی بر جهان، موثر واقع میشود؟ به همین ترتیب چگونه عوامل مذکور و جامعه بر تکوین، رشد و توسعه ادبیات اثر دارد؟ آثار ادبی در چه شرایطی بهوسیله جامعه شکل میگیرد، تولید میشود و اشاعه مییابد؟ چگونه آثار ادبی بر شکلگیری توسعه و تحول جوامع اثر میگذارد؟ رابطه میان واقعیت و زیبایی در تکوین آثار ادبی چگونه است؟
در راستای پاسخگویی به سؤالات یاد شده، بررسیها و پژوهشهایی در زمینه جامعهشناسی ادبیات صورت گرفته است و عرصههای پژوهشی بسیار متنوعی را شامل میشوند. این مطالعات در عین حال که متفاوت هستند و هرکدام جنبه و وجهی از جامعهشناسی ادبیات را تحلیل مینمایند، بهشکلی نظاممند یک تئوری جامع را در زمینه جامعهشناسی ادبیات مطرح میکنند.
این گونه بررسیها معمولا در چهار دسته شناخته میشوند:
مطالعات جامعهشناسی درباره تولید، نشر و توزیع آثار ادبی. هدف از این بررسیها، شناسایی وضعیت مادی ادبیات در یک جامعه خاص است.
پژوهشهای مربوط به نهادهای هنری و ادبی. هنر نه تنها به نهادهای اجتماعی وابسته است، بلکه نهادهای اجتماعی خاص خود را پدید میآورد. انجمنهای ادبی، مؤسسات فرهنگی و ادبی، محافل و آموزشگاههای ادبی و مطبوعات، نمونههایی از فعالیتهای سازمان یافته هستند که در جامعه به هنر و ادبیات اختصاص دارند. اینکه چه عواملی هنرمندان را وحدت میبخشد؟ بودجه و امکانات اقتصادی این تشکیلات چگونه تامین میشود؟ هدف یا اهداف سازمانهای ادبی در عرصه سیاست و جامعه چیست؟ سؤالاتی از این قبیل مسائلی هستند که در زمینه بررسیهای جامعه شناختی قرار دارند.
بررسیهای مربوط به تحلیل محتوای فرهنگی آثار ادبی. هدف از این دسته بررسیها، استخراج، طبقهبندی و توصیف پیام و مضامین اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی آثار ادبی است.
مطالعات جامعهشناسی آفرینش ادبی. پیچیدهترین مباحث جامعهشناسی ادبیات مرتبط به این حوزه پژوهشی است. به این دلیل که مباحث مختلف فلسفی، ایدئولوژیک، اعتقادی و جامعهشناختی در این نوع از تحقیقات به یکدیگر میپیوندند.
لوسین گلدمن، گئورک لوکاچ، پیر بوردیو(Pierre Bourdieu) و تئودور آدرنو(Theodor Adorno) از صاحبنظران بررسیهای آفرینش ادبی هستند.
از آنجا که زمینههای علمی جامعهشناسی ادبیات بسیار گسترده هستند، مطالعه همه ابعاد آن در یک سلسله درسگفتار ممکن نیست و از سوی دیگر به لحاظ آکادمیک و علمی، مطالعات جامعهشناسی آفرینش ادبی نسبت به دیگر بررسیهای جامعهشناسی ادبیات از اهمیت بیشتری برخوردار است.
از اینرو شایسته است در این سلسله درسگفتارها، جامعهشناسی ادبیات را در سطح نظریههای جامعهشناسی آفرینش ادبی ارزیابی کنیم. بنابراین عمدۀ مباحث اصلی ما از درسگفتار بعدی، بررسی و تبیین نظریههای عالمان علوم اجتماعی در جامعهشناسی ادبیات از زاویه جامعهشناسی آفرینشهای ادبی خواهد بود.