(این متن در فصلنامه تخصصی ادبیات داستانی و شعر معاصر “داستان شیراز” – سال دوم– شماره هشتم– تابستان 1398– منتشر شده است.)
هدف از نوشتن این نوشتار، تاختن به مترجمها، زیر سؤال بردن ترجمۀ آنها، ذرهبین گذاشتن و بزرگنمایی ایرادات ترجمۀ آنها نیست؛ چرا که هیچ اثری «اگر ترجمه را یک اثر بدانیم» خالی از ایراد نیست و به گفتۀ سعدی: «همه عیب خلق گفتن نه مروت است و مردی نظری به خویشتن کن که همه گناه داری.» بلکه هدف از این نوشتار، نمایاندن میزان اهمیت و صعوبت امر ترجمه است. باید گفت که ترجمه کردن، امری سهل و ممتنع است و به قولی «کار هر کس نیست خرمن کوفتن». متأسفانه باید پذیرفت آنچه که بهعنوان ترجمۀ آثار «در تمام زمینهها بهخصوص در حوزۀ مدنظر ما، یعنی ادبیات داستانی» تابهحال خواندهایم، اغلب متونی تحریف شده، ناشی از سهلانگاری یا کمدانشی مترجمهایشان بودهاند که گاه نهتنها سبب تفسیر و درک نادرست داستان شدهاند، بلکه آنها را به عکس نیز جلوه دادهاند. در ادامه تلاش خواهیم کرد تا شواهدی در تأیید این مدعا ارایه کنیم.
هدف از انتخاب داستان «تپههایی چون فیلهای سفید» نوشتۀ ارنست همینگوی، در دسترس بودن و شناختهشده بودن این داستان است، در کنار ترجمهها، تحلیلها و نقدهای فراوانی که بر این داستان نوشته شده و در مجموعههای مختلفی بهچاپ رسیده است.
با خوانشی سطحی از داستان، متوجه میشویم که با داستانی ظاهراً ساده مواجهایم که بیشتر با تکیه بر دیالوگها به پیش میرود. اما حقیقت این است که داستانِ پیش روی ما، داستانی دوپهلو، دارای ابهامات زیاد و قطعیتی کم است. بنابراین هرآنچه که در اینجا بهعنوان تحلیل داستان بیان میشود، بر مبنای نشانهها و شواهد موجود در متن و بیرون از آن است و به طبع، قطعیت صد درصدی ندارد.
میرسد ترجمۀ داستانهایی از این دست، نیازمند آشنایی مترجم با ارجاعات فرهنگی و محیطی خاص آن داستان است. از اینرو افزودن توضیحات به شکل پانوشت یا پاورقی در خلال یا در انتهای داستان در جهت فهم صحیح آن و از سوی مترجم ضروری میرسد؛ امر مهمی که در ترجمۀ این داستان، تقریباً نادیده گرفته شده است.
در این نوشتار برخی ایرادات موجود در ترجمههایی از احمد گلشیری، فرانک فرید و آراز بارسقیان به اجمال بررسی میشود.
به عقیدۀ من درک صحیح این داستان متکی به درک صحیح معنا «معانی»، کاربرد و ارجاعات اصطلاحات مهمی در متن اصلی شامل «white elephants»، «liqurice» و «absinthe» است.
white elephant یا albino elephant یا همان فیل سفید، اصطلاحی است برای اشاره به داراییهایی که مالک آنها نمیتواند به سادگی از بند آنها رها شود. در عین حال میزان هزینۀ نگهداری آنها نسبت به استفاده و مفید بودنشان بسیار زیاد است. فیل سفید شامل هر چیزی است که بهایی برای آن دادهایم اما علیرغم بیفایده بودنش، دل کندن از آن برایمان بسیار دشوار است. در اقتصاد سیاسی، فیل سفید به پروژههای سرمایهگذاری اطلاق میشود که گران به دست میآیند ولی حاصل چندانی ندارند.
Liquorice یا licorice همان گیاه شیرینبیان است که ریشۀ آن در داروسازی میرود و علیرغم طعم تلخی که دارد بهدلیل دارا بودن ترکیباتی از گلوکز و سایر قندها بهعنوان چاشنی و طعمدهندۀ غذا، مخصوصاً طعم شیرین بهکار میرود. چاشنی شیرینبیان در نوشابههای غیرالکلی میرود. عصارۀ شیرینبیان بهعنوان عامل ضد ویروس موضعی برای زخم و التهاب دستگاه تناسلی و افزایش میل جنسی زنان از طریق آروماتراپی «رایحهدرمانی» بهکار میرود. مصرف این گیاه و فرآوردههای آن در دوران بارداری ممنوع است، چرا که باعث سقطجنین میشود.
Absinthe یا گیاه افسنطین یا افسنتین یکی از مواد تشکیلدهندۀ شراب ورموت است. عرق افسنطین، یک نوشیدنی الکلی قوی و سبزرنگ است که طعم تلخی دارد. دم کردۀ افسنطین سبب افزایش نیروی جنسی میشود. استفادۀ آن در زنان باردار سبب سقطجنین میشود.
Jig جگ یا جیگ، نام دختر داستان است که نام نوعی رقص تند و نام نوعی طعمۀ ماهیگیری و بهمعنای استهزاء کردن نیز هست.
در زمان نوشته شدن داستان (هزار نهصد بیست هفت) دمیدن هوا به وسیلۀ ابزاری مخصوص به درون رحم، راهی معمول و در عین حال خطرناک برای سقطجنین بوده که گاهی به مرگ فرد نیز منجر میشده است.
با کنار هم قرار دادن موارد ذکر شده در بالا و با خوانش متن اصلی داستان، چراغها یکییکی پیشروی ما روشن میشود تا به درکی نسبتاً صحیح از داستان برسیم.
‘They look like whie elephants’, she said. این جمله نقطۀ عطف داستان و آغاز بحثوجدل دختر و مرد آمریکایی است.
I’ve never seen one, The man drank his beer. پاسخ دختر قابلتأمل است. دختر با طعنه میگوید: ‘No, you wouldn’t have’. بهنظر میرسد نویسنده از white elephant بهعنوان نمادی از کودکی ناخواسته که کانون مجادلۀ دو شخصیت است بهره میگیرد.
‘It tastes like liquoric’, The girl said and put the glass down.
با توجه به آنچه که پیشتر ذکر شد، شیرینبیان حاوی ارجاعات فراوانی است. دیالوگ دختر، ظاهراً اشاره به طعم مشروب دارد. اما رابطۀ دختر و مرد به مرحلهای حساس و شاید به انتهای خودش رسیده است. مثل شیرینی طعم شیرینبیان که البته از گیاهی تلخ استخراج شده است. از طرفی عصارۀ شیرینبیان در درمان التهاب دستگاه تناسلی و افزایش میل جنسی زنان نیز میرود. بنابراین به شکلی ضمنی اشاراتی به ضربههای روحی و شاید جسمی دارد که دختر در مدت رابطهاش با مرد متحمل شده و اکنون سبب سرد شدن احساس او به مرد شده است.
‘Yes’, Said the girl. ‘Everything tastes of liquorice. Especially all the things you’ve waited so long for, like absinthe.’
این جمله، جملۀ اصلی و مهم داستان و شاهکلید درک معنای آن است. واکنش مرد به این جملۀ دختر، ‘Oh, cut it out.’ نشان میدهد که این بحثوجدل و طعنه و اشارات دختر، دارای سابقه و پیشینهای است. ‘You started it’, The girl said. درک معنای صحبت طعنهآمیز دختر، وابسته به درک معنای liquorice و absinthe است. شاید بتوان با اطمینان گفت که دختر در واقع در مورد طعم مشروبی که خورده صحبت نمیکند، بلکه اشارۀ او به موضوعی مهمتر است. همان طور که قبلاً ذکر شد مصرف گیاه افسنطین و همچنین شیرینبیان در دوران بارداری، سبب سقطجنین میشود. ‘You’ve waited’ بیانگر حال کامل ساده یا ماضی نقلی «have +p.p» است که برای بیان عمل یا حالتی بهکار میرود که در گذشته شروع شده است و عمل یا اثر آن تا زمان حال یا آینده ادامه دارد. حال کامل، گذشته را به زمان حال متصل میکند. دختر میگوید: «همه چیز مزۀ شیرینبیان میده. مخصوصاً همۀ چیزایی که تو از مدتها قبل منتظرشون بودهای«هستی»، مثل افسنطین.» بنابراین شاید بتوان چنین استنباط کرد که بحث سقطجنین از مدتها قبل بین آن دو مطرح شده بوده و شاید دختر به اجبار مرد یا برای رضایت و خوشنودی او تن به امتحان کردن راههای مختلف سقطجنین مثل مصرف شیرینبیان و افسنطین داده است. حالا که هر دو از روشهای سابق، قطع امید کردهاند، مرد آمریکایی بهدنبال متقاعد کردن دختر به انجام عمل جراحی برای سقطجنین است. عملی که شاید آخرین راه حل مرد برای رهایی از کودکی ناخواسته است. البته افسنطین و شیرینبیان اشاراتی نیز به سردی حاکم بر روابط بین آن دو دارد؛ چرا که سبب افزایش میل جنسی دختر میشود. ناگفته نماند که معناهای مختلف Jig که پیشتر ذکر شد، حاوی اشاراتی به طعمه قرار گرفتن دختر و مضحکه شدن او توسط مرد نیز هست.
با این تفاصیل به نظر میرسد به درک نسبتاً روشنی از موضوع مجادله بین دختر و مرد و به تبع آن کل داستان رسیدهایم.
حال بپردازیم به برخی ایرادات وارد بر ترجمههای موجود از داستان. برخی از ایرادات موجود در ترجمۀ احمد گلشیری را محمدرضا صمیمی در مقالۀ خود با عنوان «بررسی ترجمۀ داستان تپههایی چون فیلهای سفید بر اساس سیستم تحریف متن آنتوان برمن» بررسی کرده که از ذکر مجدد آن خودداری میکنیم
بخش مهم و کلیدی داستان در سه ترجمۀ متفاوت:
احمد گلشیری:
دختر گفت: «آره، همه چیز طعم شیرینبیان میدهد. بهخصوص چیزهایی که آدم مدتهای زیادی چشم به راهشان باشد. مثل افسنطین.»
فرانک فرید:
دختر گفت: «آره، همه چی مزۀ شیرین بیان میده. بهخصوص همۀ چیزهایی که مدتها انتظارشان را میکشی، مثل افسنطین.»
آراز بارسقیان:
دختر گفت: «آره، همه چی مزۀ لیکور میده. مخصوصاً هر چیزی که براش انتظار زیاد بکشی، مثل آبسینت.» در پاورقی آمده آبسینت یک نوع لیکور سبز که با نوعی شاخۀ گیاهی که از خودش روغن تلخی ایجاد میکند، مخلوطش میکنند. محصولی تجاری که در بسیاری از کشورها بهدلیل مسایل بهداشتی ممنوع می باشد.
هر سه ترجمه فاقد هرگونه توضیح تکمیلی در مورد سایر معانی و کاربردهای شیرینبیان و افسنطین هستند. تنها در ترجمۀ سوم، در پاورقی اشارهای بهمعنای ظاهری absinthe میشود که البته ناقص است. در ترجمۀ سوم، liquorice به اشتباه «لیکور» ترجمه شده است. liquorice و liquor دو واژۀ مشابه اما متفاوت هستند. لیکور در واقع نوعی نوشیدنی الکلی تقطیری است که معمولاً بهوسیلۀ شکر یا شیرینکنندههای دیگر، طعم شیرین به آن میدهند. معنای liquorice نیز پیشتر ذکر شد.
برخی ایرادات دیگر ترجمه:
احمد گلشیری:
دختر گفت: «مثل فیلهای سفیدند.» مرد گیلاس خود را سرکشید: «من هیچ وقت تپۀ سفید ندیدهام.»
در ترجمۀ اول ‘The man drank his beer’ به «مرد گیلاس خود را سرکشید» ترجمه شده که نوعی تحریف متن است. The girl was looking off at the line of hills. They were white in the sun and the country was brown and dry. ‘They look like white elphants’, she said. ‘I’ve never seen one’, the man drank his beer.
مرجع ضمیر ‘they’ در هر دو جمله، ‘line of hills’ است. بنابراین دختر به طور غیرمستقیم میگوید:
‘line of hills look like white elephants’ و مرد در پاسخ میگوید: ‘I’ve never seen one’، «تابهحال چنین چیزی ندیدهام»، یعنی تا به حال تپههایی که شبیه فیلهای سفید باشند ندیدهام. بنابراین «من هیچوقت تپۀ سفید ندیدهام» در ترجمۀ اول، «من تابهحال فیل ندیدم» در ترجمۀ دوم و «تا حالا فیل ندیدم» در ترجمۀ سوم همگی نادرست هستند.
احمد گلشیری:
«جگ باور کن، یک عمل خیلی ساده است.»
فرانک فرید:
«خیگ، اون در اصل یک عمل خیلی ساده است.»
آراز بارسقیان:
«جیگ، فقط یه عمل سادهست.» پاورقی: Jig
دو ترجمۀ اول فاقد معادل انگلیسی «جک» و «خیگ» در پاورقی هستند. بنابراین ممکن است خواننده به اشتباه بیافتد و نفهمد که منظور از آنها چیست. به هر حال با افزودن پاورقی مشخص میشود که Jig نام دختر یا اصطلاحی است که مرد، دختر را با آن مخاطب قرار میدهد. در ترجمۀ دوم «خیگ» «شاید تلفظ اسپانیولی “Jig”» بهکار رفته که اصطلاح «خیکی» فارسی را به ذهن متبادر میکند که به معنای شخص بسیار چاق است و معمولاً برای تمسخر بهکار میرود. بنابراین میتواند خواننده را در مورد نام دختر به اشتباه بیاندازد.
با توجه به مطالب ذکر شده مشخص شد در داستانی چنین کوتاه، وجود ایرادات متعدد در متون ترجمه شده به شکل مستقیم یا غیرمستقیم سبب گمراهی خواننده و به اشتباه انداختن او و در نهایت درک نادرست داستان شدهاند و این موضوع، اهمیت امر ترجمه را بیش از پیش یادآور میشود.
منابع:
بررسی ترجمۀ داستان تپههایی چون فیلهای سفید بر اساس سیستم تحریف متن آنتوان برمن، محمدرضا صمیمی، کتاب ماه ادبیات، شماره 65(پیاپی 179)، شهریور 1391.
همینگوی، ارنست. 1385. بهترین داستانهای کوتاه. ترجمۀ احمد گلشیری. تهران: مؤسسۀ انتشارات نگاه.