![شمارۀ بیستوسوم فصلنامۀ تخصصی ادبیات و هنر معاصر “داستان شیراز” (بهار ۱۴۰۲)](https://dastaneshiraz.com/wp-content/uploads/2023/05/23-1_115833-e1683139853962-150x150.jpg)
شعری از: فاطمه بردخونی ( گاهنامۀ شعر ، شمارۀ دوم )
![شعری از: فاطمه بردخونی ( گاهنامۀ شعر ، شمارۀ دوم )](https://dastaneshiraz.com/wp-content/uploads/2019/09/Capture_2019-09-20-06-45-39-1.png)
نرسیده به دنیا، او را دیدم
موهایش شانه نمیخورد
و رگش آمادۀ تزریق
عزت خدای را
با زبان خوش به عقدش درآمدم
و سرم را پر از سنگ کردم
من دل داده بودم به بوخورِ هروئین
به خماریِ پشت در پشتم …
لباس هایم را بفروشید
به یهود و نصارا پیشکشام کنید
عایشه تر از زلیخا
سگتر از نجس بودم من
بگذارید دست شیطان را بگیرم
و روی سرم بکشم
بگذارید قاطیِ خودم بشوم
شما قاطیِ مرا ندیده اید
وقتی در بویِ هروئین جا میشوم
خودم را به فرقِ رگش میکوبم …