انتخاب برگه

خانه ــ آیدا ایزدآبادی

خانه ــ آیدا ایزدآبادی

خانه

آیدا ایزدآبادی

باید سال‌ها بگذرد، سال‌ها بگذرد و گرد سالیان روی دیوارها و ستون‌های خانه بنشیند تا خانه، خانه شود. باید تو باشی و بگویی این‌ همه میخ به دیوارها نکوب و من باشم و بگویم دیوارهای خالی را دوست ندارم و پسرک دست‌های کوچکش را به دیوار بگیرد، بلند شود و زمین بخورد و دوباره بلند شود. جای انگشت‌هایش روی دیوار بماند و من قدّش را سال‌به‌سال روی دیوار اتاق اندازه بزنم و خیالم راحت باشد که دیگر اجاره‌نشین نیستیم و خطّ اندازه سال بعد بزرگ شدنش را نشان می‌دهد؛ و باز هم من و تو شاد می‌شویم از گذشت روزها و دل‌خوشی کوچک خانه‌دار شدنمان.

متن کامل این داستان کوتاه در فصلنامۀ تخصصی ادبیات داستانی و شعر معاصر “داستان شیراز” (سال دوم – شماره هشتم– تابستان 1398) منتشر شده است.

درباره نویسنده

یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب