نگاهِ احسان نعمتاللهی _ به شاعرانههای ایوبِ کیانی
پرسش های انتولوژیک، در شعری از ایوبِ کیانی
نگارنده: احسان نعمت اللهی
(این متن در فصلنامه تخصصی ادبیات داستانی و شعر معاصر “داستان شیراز” – سال دوم– شماره ششم– زمستان1397– منتشر شده است.)
سیراب و آبی سیر
شیردان از ته و بن
زیر دندان مجرب خون میکنیم
درو را مجال از هر سوار تسخیر…
مگر میشود به رویش بیاوری
این دستمالهای کاغذی روی میز مطالعه چه میکنند
مزۀ ریز شیردان از دهان او نبوده
چپاول عیاران
و لبگزۀ مستان
با حمایلی از غبطه
چه توجیهی دارد…
نخستین شرط تفکر را در عصر مدرن، پرسش دانستهاند که هر جا پرسشی بود، میدان دید تازهای در اندیشه و هنر بشری گشوده شد. دغدغهای که از ابتدای قرن بیستم با طرح پرسشی بنیادین از هایدگر مبنی بر اینکه «اگر بتوان از موجود در معانی چندگانه سخن گفت، آن معنای بنیادین و راهبر کدام است.» وارد فاز جدیدی از دوران اندیشگانی در بشر اندیشمند گردید و بزرگترین پرسش در زمانۀ غفلت از وجود، پرسش از خود فلسفه و پرسش از وجود، درصدد جستن راهی در کنکاش فلسفه برای رسیدن به ریشههایی برای فراگیری نور وجودی در بشر امروز شد که دکارت، پیکرۀ آن را در انگارهای از درخت ترسیم کرده بود. در ساحتی که باید منتظر شنونده و تابع ندای وجودی بود. (هایدگر، ۱۳۸۲).
تعدد ساحت آفرینش در آثار هنری، تفرقی از صور عواطف، تصاویر، اندیشهها، بودگی و تقدیر را به عرصۀ پدیدارشدن مینشاند. به تسلسل هارمونیهای شوئنبرگ میماند که هم در زمانند و هم بر زمان. انتزاع در واقعیت منحل میگردد و واقعیت در انتزاع، انحلالناپذیر مینمایاند. ساختار هنری در شعر امروز، به نوعی دوپارگی از دو پارۀ وجود میرسد که این وحدت وجودی ناب و اصیل، از یکسو واجد مشاهده گران پدیدار شونده و از دیگر سو، پدیدارهای ساختاری درون خود است؛ آنجا که به تعبیر هایدگر در هستی و زمان (۱۳۸۸)، بروز امکانات اگزیستانسیال موجودبودن که همانا کشف اگزیستنس یا تقرر ظهوری است، غایت مطلوب گفتاری است که میتواند چونان شعر سخن بگوید. شعری که واجد موضوعاتی برای شناخت باشد و نه صرفاً معرفت در مواضع. موجودیت، در فعل کنونی که ریشه در بطن هستی دارد رخ میدهد و نه صورت شناختی. آنجا که در جهان بودن را، مشخصهای از حضور انسان میبینیم، در تقابل و تعامل با پدیدارها؛ نشانههایی از جنس اشاره، حضور نسبی و ابزاری پدیدارها و اشتراک دغدغههایی همگانی و در ساحت بیناذهنیت.
در این شعر، با طرح سؤالاتی از قبیل چیستی نوع ارتباط (این دستمالهای …)، چیستی محیطی که موجود در آن تعریف شده (چپاول عیاران …) و چیستی خودی که با بودگی در جهانش، برپا میگردد (مزۀ ریز شیردان …)، اینکه با چه سروکار داریم (سیراب و آبی سیر)، چه تولید میشود (شیردان از ته و…)، در چه چیزی به کار میرود (زیر دندان)، از چه محافظت میشود (صفت تجربه)، چه چیزی ترک و رها شده (رازگونگی و تأویلپذیری دغدغهها در پدیدارهای سطر درو را مجال …) و در انتها، پروای (Sorge) انتولوژیک زادۀ دغدغههای وجودی شاعر در این شعر (مگر میشود به رویش …)، بهعنوان ذات در جهان بودن، در سه ساحت مهم Da-Sein در سیالیت، شامل وجود توانای خاص خود
(a head – of – itself) در آینده و حتی نمودی از هراس و احساس ترس (مگر میشود …)، درافتادگی در دیگر موجودات (already – in – a – world) در زمان حال
(زیر دندان …) و پرتابشدگی کنار دیگر موجودات
(close -to – its -world) در زمان گذشته (مزۀ ریز شیردان …) خلاصه میگردد که این ارائۀ زمانمند (Temporality) از پروا در نهایت شهود زمانی را نه در تداعیهای زبانی یا ارجحیت زبان بر ایماژ که میتواند در تسلسلی از تخیل مولد و خلاق در زیستجهان شعر، به ظهور رسانده و راه را برای نگاهی تأویلی به پدیدارها هموارتر سازد.
منابع اشارهشده در متن
هایدگر، مارتین. (۱۳۸۲). درآمدی بر فلسفه. ترجمۀ منوچهر اسدی. آبادان: پرسش.
هایدگر، مارتین. (۱۳۸۸). هستی و زمان. ترجمۀ سیاوش جمادی، تهران: ققنوس.